5 کلمه حرفی با N به عنوان لیست حرف چهارم - سرنخ های Wordle

آیا در حال حل یک پازل وردل هستید که در آن حرف حدس زده شده پاسخ "N" است و در جایگاه چهارم قرار دارد؟ سپس شما به نقطه مناسب آمده اید. ما مجموعه کاملی از کلمات 5 حرفی را با N به عنوان حرف چهارم ارائه خواهیم کرد که به شما کمک می کند تا راه حل صحیح Wordle را حدس بزنید.

در سطح جهانی، مردم بازی Wordle را انجام می دهند و سعی می کنند کلمه پنج حرفی صحیح را حدس بزنند تا برنده شوند. با وجود چالش‌های سخت و طبیعت زمان‌بر، تعداد زیادی از مردم از بازی آن لذت می‌برند.

گاهی اوقات، این می تواند خسته کننده باشد تا لذت بخش، زیرا چالش ها همیشه آسان نیستند. از آنجایی که این پازل بسیار پیچیده است، ممکن است شما را تحت تأثیر قرار دهد، بنابراین ما سرنخ هایی را ارائه می دهیم تا آن را سرگرم کننده تر به جای خسته کننده کنیم.

5 کلمه حرف با N به عنوان حرف چهارم

در این مقاله مجموعه کاملی از 5 کلمه حرفی که N به عنوان حرف 4 در زبان رسمی انگلیسی وجود دارد را ارائه خواهیم داد. در این زبان خاص، کلمات زیادی با N در جایگاه چهارم وجود دارد که حدس زدن یک کلمه پنج حرفی را دشوارتر می کند.

لیست 5 کلمه حرفی با N به عنوان حرف چهارم

اسکرین شات از 5 کلمه حرف با N به عنوان حرف چهارم

موارد زیر تمام کلمات 5 حرفی با "N" در جایگاه چهارم هستند.

  • یک گروه
  • abeng
  • آبونا
  • آبونه
  • آسن
  • acing
  • acini
  • آکنه
  • adunc
  • دوران
  • afanc
  • یک ژن
  • عامل
  • سالخورده
  • عذاب آور
  • آگون ها
  • عذاب
  • اب
  • ahent
  • پشت
  • اهنگ
  • یک راهنما
  • هوا می گیرد
  • آکنه
  • بازیگری
  • آلند
  • آلن
  • alang
  • آلان
  • مریخ
  • aline
  • تنها
  • در امتداد
  • اصلاح
  • آوردن
  • آمین
  • امانت
  • آمین
  • آمینو
  • آمین
  • در میان
  • آنا
  • آننت
  • میمون
  • عرصه
  • arene
  • آسانا
  • نا موزون
  • آتونی
  • قبل از
  • خیابان ها
  • تاک
  • هول کردن
  • تبر زدن
  • آکسون
  • آکسون
  • آئین ها
  • هیچ
  • اذان ها
  • آذین
  • آزون ها
  • bacne
  • ممنوعیت ها
  • بائون
  • انبارها
  • بارنی
  • باونز
  • لوبیا
  • لوبیا
  • لوبیا
  • بودن
  • موجودات
  • بن
  • بنی
  • بنی
  • بنگ
  • بونا
  • بیون ها
  • biont
  • بلان
  • بلندی
  • سفید
  • مخلوط
  • مخلوط کردن
  • نابینا
  • بلینگ
  • بلینی
  • چشمک زدن
  • پلک می زند
  • پنکیک روسی
  • بور
  • بلونکس
  • بی رنگ
  • بی پرده
  • قایقرانی
  • ببند
  • خوب
  • قوی و زیبا
  • بونگ
  • موهبت
  • تولد
  • پایانه
  • بسته
  • جوایز
  • خمیده
  • نام تجاری
  • بند ها
  • شاخه
  • سبوس ها
  • اعطا کردن
  • برنز
  • برنت
  • آبنمک
  • به ارمغان بیاورد
  • لبه
  • رشته ها
  • شور
  • برونک
  • بروند
  • brung
  • برنت
  • خوب
  • نان ها
  • اسم حیوان دست اموز
  • سوختگی
  • سوخته
  • بوانا
  • کینز
  • کانین
  • کنسروها
  • عاقل
  • گوشت
  • carns
  • لعنتی
  • نمای کلی
  • چانا
  • چانگ
  • چانک
  • سرود
  • چین
  • چین
  • چینگ
  • چانه زدن
  • چینی
  • چانه ها
  • chons
  • تکه
  • چیند
  • سیون ها
  • چنگال
  • چنگ زدن
  • قبیله
  • طناب زدن
  • وفادار بودن
  • صدا زدن
  • کلینت
  • کلون کردن
  • کلون کردن
  • کلون ها
  • چسبیده
  • خراب کردن
  • سکه
  • اتصال
  • متصل می شود
  • کوون
  • کورنی
  • ذرت
  • میخچه
  • کورنو
  • پیچیده
  • تعداد دفعات مشاهده
  • جرثقیل
  • میل لنگ
  • شکاف
  • کرنا
  • کرین
  • کرک کردن
  • موی اسب
  • کرون
  • کرک
  • crons
  • دوست
  • کرک
  • گریه
  • ctene
  • نشان دادن
  • حیله گر
  • فرها
  • فرفری
  • سیانو
  • فیروزه ای ها
  • داین
  • خوشگل
  • لعنتی
  • لعنتی
  • دنی
  • لعنت می کند
  • دلهره آور
  • طلوع
  • روز
  • معاونان
  • دین ها
  • مرکب
  • درنس
  • درنی
  • دهونی
  • الههء ماه و شکار حیوانات وحشی
  • دایان
  • دایان
  • دینا
  • دیونا
  • جین
  • جین ها
  • عمل
  • زن
  • زنان
  • پولدار
  • دونا
  • پایین
  • سقوط
  • دون
  • نوشیدن
  • درانت
  • درنت
  • نوشیدن
  • وزوز
  • هواپیماهای بدون سرنشین
  • مست
  • می خواهند
  • در حال
  • عزیزم
  • احمقانه
  • دورنس
  • دوانگ
  • آب کشیدن
  • مرگ
  • درآمد کسب می کند
  • کسب درآمد
  • بانک الکترونیکی
  • آبنا
  • آبن
  • آبنوس
  • آبنوس
  • ایونز
  • هه
  • کشور
  • eking
  • ایلند
  • الانس
  • elint
  • اصلاح کردن
  • در میان
  • اپنا
  • اپنه
  • اریگ
  • etens
  • اتن
  • غروب
  • واقعه
  • exine
  • exing
  • اگزون
  • در حال پرواز
  • نشریه الکترونیکی
  • وظیفه
  • فاین
  • غش می کند
  • ضعف
  • فانی
  • جانداران
  • جانوران
  • حنایی ها
  • حنایی
  • فاین
  • جرائم
  • ظاهری
  • بامزه
  • سرخس
  • سرخس
  • شیطان
  • فانتزی
  • بالینی
  • فرنی
  • فرنز
  • فتنه
  • فلن
  • پهلو
  • پهلوها
  • جفتک پرانی
  • سنگ چخماق
  • پرت کردن
  • پرتاب شد
  • فلان
  • فون ها
  • یونجه
  • یافت
  • پول
  • فوین
  • فرانک
  • رک
  • کاهش سرعت
  • فروند
  • فرون
  • جلو
  • خنده دار
  • دستاوردهای
  • گارنی
  • خندیدن
  • geans
  • جن
  • با خوشحالی می پذیریم
  • غول
  • جنیان
  • دختران
  • غده
  • غائله
  • گلنز
  • لطیف
  • درخشش
  • رفتن
  • میخوام
  • غول ها
  • غول
  • لباس
  • گرانا
  • بزرگ
  • غلات
  • گرانس
  • اعطا کردن
  • مرز
  • سخت کار کردن
  • لبخند
  • غرغر کردن
  • ناخوشایند
  • خر خر کردن
  • گوانا
  • چلغوز
  • تفنگ
  • تفنگدار
  • غرغر می کند
  • گوین
  • گیان ها
  • ژینی
  • تارها
  • عیب
  • چنگال
  • تسخیر شده است
  • پیروز باشید
  • حنا
  • هنی
  • هرنس
  • هیانت
  • هندی
  • بیل زدن
  • هونز
  • شاخ
  • شاخدار
  • شکارچی
  • هودنا
  • کفتار
  • کفتارها
  • هیینگ
  • سرودها
  • سرخ کردن
  • آیکون
  • idant
  • شناسایی
  • ikans
  • نمادها
  • ایمینه
  • ایمینو
  • احمقانه
  • طناب زدن
  • آهن
  • آهنگر
  • طنز
  • جان ها
  • جانی
  • jaune
  • جست و خیز
  • فک ها
  • شلوار جین
  • جراثقال دوار
  • جین
  • جوان
  • جن
  • جنی
  • جن ها
  • جانانا
  • جانز
  • می پیوندد
  • مشترک
  • kaing
  • kains
  • کائون ها
  • کارنس
  • کینو
  • مشتاقان
  • هسته
  • هسته ها
  • خانا
  • خان ها
  • کیانگ
  • کوره ها
  • کرنز
  • کلنگ زبان
  • کلنگ
  • قاچاقچیان
  • کوین
  • کرنگ
  • کران
  • کرانز
  • کرنگ
  • کرون
  • کرون
  • کرونک
  • چشمک زدن
  • کیانگ
  • labne
  • لارنس
  • لارنت
  • شستن
  • چمن
  • چمنزار
  • تکیه می دهد
  • متمایل شد
  • لاغر
  • چوب
  • شیر
  • liana
  • لیان
  • لیانگ
  • اتصالات
  • خط
  • limns
  • لیننز
  • لینی
  • شیر
  • تخت
  • وام
  • کمر
  • حلقه ها
  • لونی
  • بلند
  • لون ها
  • پایین
  • پایین
  • پایین می آورد
  • دروغ گفتن
  • مگنا
  • دست
  • ترنجبین
  • مانی
  • گندیده
  • مانت
  • سرخابی ها
  • پست
  • به معنی
  • به معنای
  • معنی دار
  • مین
  • منت
  • منی
  • گوشت
  • مینت
  • miens
  • مینی
  • MOANA
  • ناله می کند
  • ناله
  • معینی
  • مهتاب
  • ماه
  • قمرها
  • مهتابی
  • مرنا
  • دلگیر
  • صبح ها
  • تپه
  • استقرار (mount)
  • موون
  • میون ها
  • نان
  • کوتوله ها
  • نانا
  • پرستار بچه
  • نان
  • ساده لوح
  • نمنس
  • نئون ها
  • ازنا
  • ngoni
  • ناز
  • نه
  • نانا
  • nonno
  • ناشناس
  • هیچکس
  • ظهر
  • اسمها
  • ناشناس
  • دختر بچه
  • nying
  • نیونگ
  • نیونگ
  • obang
  • اوه
  • اوهون
  • اوک کردن
  • ولنت
  • اولونا
  • پیشگویی
  • باز می شود
  • افیون
  • اپینگ
  • اورنگ
  • اوران
  • اورانت
  • اوسون
  • اونس
  • اجاق ها
  • گوسفند
  • به خاطر
  • اکسین
  • اوزنا
  • ازن
  • paans
  • صفحه
  • درد
  • رنگ
  • کرم رنگ
  • تفکیک
  • لباس ها
  • پنی
  • پیاده ها
  • حبوبات
  • قلم می زند
  • پت
  • زحمت
  • سنجاق
  • خودکار
  • قلم
  • پنی
  • پنی
  • پیون ها
  • گل صد تومانی
  • پرنه
  • پرنس
  • فانگ
  • فن
  • تلفن
  • PHONO
  • تلفن ها
  • جعلی
  • فنکس
  • برنامه ها
  • پیانو
  • پیان
  • پیند
  • پایینگ
  • پینا
  • سنجاق
  • پیونها
  • پایونی
  • پیرنز
  • پلانک
  • هواپیما
  • planh
  • تخته میز و پیشخوان مهمانخانه
  • برنامه
  • گیاه
  • پر شده
  • کامل
  • پلنو
  • پیل کردن
  • پلک زدن
  • دراز کردن
  • پلانک
  • غوطه ور شدن
  • چنگ زدن
  • شاعرانه
  • نقطه
  • نقطه
  • پونز
  • پورنو
  • پورنو
  • پورنی
  • پوند
  • پودر
  • قدرت ها
  • اسبی
  • پولدار
  • پرانا
  • لکه دار
  • شوخی
  • اجاره کردن
  • پینگ
  • پر کردن
  • چاپ
  • دمر
  • شاخک زدن
  • پرش
  • پروانه
  • پرونو
  • هرس کردن
  • هرس
  • تند
  • پیین ها
  • کونک
  • در
  • کوئنا
  • سینچونا
  • گاو زبان
  • خم شدن
  • کینو
  • کوین ها
  • قلم
  • quonk
  • باران
  • باران
  • بارانی
  • فرار می کند
  • مجروح
  • فرار می کند
  • راو می کند
  • rayne
  • ریانس
  • رنس
  • رگنا
  • راین
  • رینگ
  • رنگ مجدد
  • دور کمر
  • renna را
  • جمع می شود
  • راین
  • کرگدن
  • رون
  • راین
  • ریانت
  • ریون
  • غرغر می کند
  • روانی
  • رادنی
  • رونز
  • رون
  • roons
  • دور
  • rownd
  • ردیف ها
  • رویین
  • روآنا
  • خرابکاری
  • ویرانه
  • آبریزش
  • سالم
  • سالم
  • مقدس
  • سونا
  • سونف
  • مقدس
  • بگو
  • اسکار کردن
  • اسکن
  • کم
  • صحنه
  • افراط کردن
  • صحنه
  • عطر
  • فحش دادن
  • طغیان کردن
  • جلسه
  • نشانه
  • امضاء کردن
  • با تور ماهی گرفتن
  • سننا
  • شاند
  • ساقه
  • شانه ها
  • شیند
  • شنگ
  • شنت
  • درخشش
  • ساق پا
  • براق
  • درخشید
  • تکان خورد
  • سرگردان می شود
  • شنت کردن
  • siens
  • ساکت
  • نشانه
  • نشانه ها
  • شوخی
  • صحنه
  • اسکنه ها
  • چشم پوشی کردن
  • پوست
  • پوست
  • اسکن
  • اسلن
  • اصطلاح عامیانه
  • قلع و قمع کردن
  • مایل
  • زنجیر
  • لاغر
  • بریده
  • شلختگی
  • خورشید
  • پسرم
  • سونس
  • صدا
  • کاشته شد
  • کاشته شد
  • اسپین
  • اسپنگ
  • جهش
  • دهانه ها
  • خرج کردن
  • صرف
  • نخاع
  • ستون فقرات
  • اسپینک کردن
  • می چرخد
  • خاردار
  • چرخیده
  • ایستادن
  • می ایستد
  • خفه شد
  • گندیده
  • ستان
  • ایستادن
  • مختصر نویسی
  • استن ها
  • استنت
  • نیش
  • تعفن
  • قلم
  • ایستادن
  • سنگ
  • سنگ
  • سنگسار
  • استون
  • سنگی
  • خسته شدم
  • گندیده
  • stuns
  • شیرین کاری
  • عرق کردن
  • تحت پیگرد
  • نظر
  • سونا
  • سنن
  • افتابی
  • سونا
  • سونگ
  • شنا کردن
  • قوها
  • گراز
  • تاب خوردن
  • چشمک زدن
  • چرخید
  • حواس
  • قلاب
  • لکه دار کردن
  • تاننا
  • تار می زند
  • طعنه
  • بامزه
  • نوجوان
  • نوجوان
  • نوجوانان
  • ریزه
  • تمدن
  • تین ها
  • تنه
  • تنو
  • تنی
  • کدر
  • درنا
  • ثنا
  • از تو
  • ذوب کردن
  • تشکر
  • چطوری
  • تشکرها
  • سپس
  • مال تو
  • چیز
  • فکر می کنم
  • لاغر می شود
  • شلاق زدن
  • تنه
  • تیانس ها
  • قلع دار
  • tiyns
  • طناب زدن
  • تن
  • toons
  • تن
  • شهر
  • شهرها
  • شهرستان
  • تنه
  • آرامش
  • ترانس
  • ترنت
  • روند
  • سه تایی
  • trins
  • صندلی بلند
  • تنه
  • ترون
  • تنه
  • ترون ها
  • تنه
  • توانس
  • توینا
  • ماهی تن
  • تبدیل
  • چرخش
  • توانگ
  • توانک
  • پیچ گوشتی
  • چشمک زدن
  • برج جوزا
  • دوقلو
  • دونک
  • بستن
  • udons
  • اولان ها
  • بالا آمدن
  • اوره
  • urent
  • ادرار
  • استفاده می کند
  • با استفاده از
  • وارنا
  • خلوت
  • ورید
  • رگ ها
  • رگ
  • وند
  • وین
  • وینا
  • visne
  • vulns
  • رقابت کردن
  • وین
  • می خواهم
  • هشدار می دهد
  • از شیر می گیرد
  • بچه ها
  • نازک
  • وینی
  • whang
  • چه زمانی
  • ناله کردن
  • ناله می کند
  • ناله
  • برنده
  • برنده می شود
  • وونز
  • زخم
  • ایراد گرفت
  • آچار
  • پیچیدن
  • اشتباه
  • به هم ریخته
  • وینز
  • xoana
  • یگانا
  • yajna
  • نخ
  • خمیازه
  • خمیازه
  • دوم
  • بله
  • یونی
  • جوان
  • yrent
  • یوان
  • زون می کند
  • زین ها
  • زون ها

در نهایت، به انتهای لیست 5 حرفی با N به عنوان حرف چهارم رسیدیم و امیدواریم به شما کمک کند تا پاسخ وردل امروز را درست حدس بزنید. مطمئناً در سایر معماهای روزانه به شما کمک می کند و هر زمان که حرف 4 N باشد می توانید به این لیست مراجعه کنید.

همچنین بررسی کنید 5 کلمه حرف با SAR در آنها

نتیجه

ما بر این باوریم که Wordle می تواند درک شما از زبان انگلیسی را متحول کند و به شما کمک کند تا کلمات جدید را روزانه یاد بگیرید. این است که ما مرتباً سرنخ‌هایی را ارائه می‌کنیم، همانطور که در اینجا برای 5 کلمه حرف با N به عنوان معماهای مربوط به حرف چهارم انجام دادیم.

ارسال نظر