مجموعه 5 حرفی با RAE در مجموعه کامل - Wordle Clues

امروز مجموعه کاملی از 5 کلمه حرفی را با RAE در آنها ارائه خواهیم کرد تا کمکی را که برای حدس زدن پاسخ Wordle که روی آن کار می‌کنید، به شما ارائه کنیم. برای رسیدن به پاسخ صحیح، کل لیست را مرور کنید و همه گزینه های ممکن را در نظر بگیرید.

این یکی از چالش برانگیزترین بازی های حل پازل است که در آن باید یک مسئله پنج حرفی را در شش تلاش حل کنید. هر 24 ساعت یک چالش روزانه صادر می شود و شما باید آن را در یک بازه زمانی مشخص تکمیل کنید.

در نتیجه محدودیت ها، حل چالش های روزانه دشوارتر است زیرا باید پاسخ را با دقت وارد کنید. این بازی رایگان برای اولین بار در سال 2021 منتشر شد و توسط Josh Wardle توسعه یافته است. از سال 2022 متعلق به نیویورک تایمز است.

5 کلمه حرف با RAE در آنها چیست؟

در اینجا شما تمام کلمات 5 حرفی حاوی RAE در آنها را در هر موقعیتی به همراه برخی جزئیات بسیار مهم در مورد این بازی حدس زدن خواهید دید. ما همچنین داده های مربوط به پازل را به صورت روزانه برای ارائه کمک های مورد نیاز ارائه می دهیم، بنابراین هر زمان که به کمک نیاز داشتید از صفحه ما دیدن کنید.

این بازی مبتنی بر وب در وب سایت موجود است NYT و همچنین می توانید با دانلود برنامه Wordle آن را در دستگاه های تلفن همراه بازی کنید. قانون ساده است شما باید کلمات پنج حرفی را حدس بزنید و نکاتی را در مورد آنها در قالب سه رنگ در شبکه دریافت خواهید کرد.

اسکرین شات از 5 کلمه حرف با RAE در آنها
  1. رنگ سبز نشان می دهد که در کادر، حرف در جای مناسب است
  2. رنگ زرد نشان می دهد که حروف الفبا بخشی از کلمه است اما در جای مناسب نیست
  3. رنگ تیره نشان می دهد که الفبا بخشی از پاسخ نیست

لیست 5 کلمه حرف با RAE در آنها

لیست زیر شامل مجموعه ای کامل از 5 کلمه حرف با این حروف R، E، و A در هر نقطه از آنها است.

  • یک خرس
  • آبجو
  • ابرها
  • توانا
  • تحمل کردن
  • acerb
  • سفارشی ها
  • آچر
  • بذله گو
  • آکراد
  • جریب
  • افزودنی
  • عشق ورزیدن
  • adred
  • آدرس
  • aeger
  • هوایی
  • اروس
  • aesir
  • ترس
  • شعله ور شدن
  • پیش از این
  • ترسیدن
  • بعد از
  • سالمندان
  • agger
  • موافقت
  • aider
  • هوادار
  • عشق
  • پخش شد
  • هواده
  • آسوده
  • آکر
  • سن
  • هوشیار
  • تمام
  • تغییر دادن
  • جذابیت
  • رنگ کهربایی
  • امیر
  • AMORE
  • یک گوش
  • خشم
  • anker
  • پذیرفتن
  • apers
  • apert
  • آپری
  • سینه
  • دیافراگم
  • سیم
  • قوس دار
  • اردب
  • منطقه
  • منطقه
  • جغرافیایی
  • مساحت
  • مناطق
  • آرکا
  • aredd
  • arede
  • آرفی
  • آرئیک
  • عرصه
  • arene
  • کیک ذرت
  • هستند
  • میهن
  • آرتس
  • آرت
  • عقبه
  • استدلال
  • آریل
  • بوجود می آیند
  • کشتی
  • آرلد
  • آرل
  • مسلح
  • فقیر
  • بازو
  • به وجود آمد
  • آرپن
  • توقف
  • arsed
  • الاغها
  • آرسی
  • آرتل
  • شریان
  • aruhe
  • arvee
  • سerال کننده
  • آسپر
  • ستاره
  • در
  • مته
  • هاله
  • aurei
  • هاله ها
  • مخالفان
  • جلوگیری
  • مطلع
  • سایه بان
  • آیگر
  • آیرس
  • آیری
  • لاجوردی
  • نانوا
  • بالر
  • کبریت
  • بارد
  • برهنه
  • میله ها
  • میخانه ها
  • دوبه
  • باره
  • باری
  • پایه
  • بایر
  • ریش
  • تحمل کنید
  • خرس
  • گدایی
  • مرز
  • بیرونی
  • بری
  • بلیر
  • فریاد زدن
  • تاریک
  • بند شلوار
  • سینه بند
  • ترمز
  • اسلب
  • بند ها
  • شجاع
  • دم زدن
  • نان
  • شکستن
  • دم کردن
  • کابین
  • کابر
  • چارچوب
  • قفس
  • سرطان
  • کپر
  • مراقبت شده
  • مراقب
  • مراقب باش
  • مراقب باشید
  • جگن
  • کارل
  • گوشت
  • کپور
  • ماشین
  • اختیار
  • حک کردن
  • کیسه دار
  • تهیه کنید
  • غارنورد
  • سدر
  • سریا
  • خرگوش
  • واضح
  • کرک
  • سوخته
  • جرثقیل
  • کرپ
  • کرار
  • جعبه
  • ترسناک
  • شوق
  • چق زدن
  • کرم رنگ
  • کرما
  • کرنا
  • تیره تر
  • جرات کرد
  • جسورتر
  • جرات می کند
  • جرات کن
  • تاریخ
  • دازر
  • عزیزم
  • عزیزم
  • عزیز
  • عزیزان
  • عزیز
  • دبار
  • دلار
  • درات
  • گم کردن
  • درما
  • دوار
  • مرغابی نر
  • پارچه
  • راندن
  • وحشت
  • رویا
  • ترسناک
  • مشتاق
  • مشتاق
  • گوش ها
  • گوش دار
  • ارلز
  • در اوایل
  • درآمد کسب می کند
  • کسب درآمد
  • گوش
  • زمین
  • آسان کن
  • بخور
  • جدا کننده
  • کارت
  • تخم مرغ
  • تحریم
  • مسلح کردن
  • پاک کردن
  • اربیا
  • خلنگ
  • حفر کردن
  • اسکار
  • اضافی
  • دوران
  • رخساره
  • فیدر
  • پریشان
  • مداخله
  • سیاه بند
  • کار بیهوده
  • فراری
  • فرستنده
  • کرایه
  • فرل
  • دور
  • دوست داشتنی
  • فایر
  • فایره
  • ترسیده
  • ترس
  • ترس
  • ترسیدن
  • جالب
  • منصفانه
  • فئوار
  • از جا در رفتن
  • قاب
  • فرپه
  • راهب صومعه
  • چیز غریب
  • کاهش سرعت
  • جگر
  • پرنیان
  • لاغرتر
  • لباس
  • آوانگارد
  • ایستگاه
  • garre
  • دروازه
  • گییر
  • gazer
  • دنده
  • چرخ دنده ها
  • گره
  • تابش خیره کننده
  • فضل
  • درجه
  • گرم
  • انگور
  • رنده کردن
  • قبر
  • چراندن
  • بزرگ
  • haere
  • هالر
  • خرگوش
  • حرمسرا
  • خرگوش
  • متنفر
  • دارنده
  • هیر
  • هازر
  • شنیده
  • بشنو
  • می شنود
  • قلب
  • حجرا
  • هپار
  • هرما
  • اراده
  • خشمگین
  • خسته کننده
  • جکر
  • جاپر
  • جیرا
  • کاری
  • کارز
  • کبر
  • کرم
  • کسیار
  • لاک زدن
  • لدر
  • لیزرها
  • لجر
  • دریاچه
  • لامر
  • لاری
  • لره ها
  • بزرگ
  • لیزر
  • بعد
  • حوضچه
  • وکیل
  • شل کننده
  • لایه
  • آزاد کردن
  • یاد گرفتن
  • لیرز
  • لیری
  • لیر
  • جذام
  • مااره
  • میسر
  • مادر
  • مرل
  • شهردار
  • سازنده
  • مارا
  • دریاها
  • حاشیه دار کردن
  • مارن
  • مارس
  • ماسر
  • مادر
  • میزر
  • میاره
  • مورا
  • مادر مروارید
  • ناکر
  • نامگذار
  • ناآرامی ها
  • روایت
  • نزدیک
  • عصبی
  • نرام
  • نرکا
  • بلوط
  • پارو زد
  • پاروزن
  • جو دوسر
  • اوکریا
  • اپرا
  • سخن گفتن
  • اوراد
  • oware
  • پیکر
  • پدر
  • صفحه
  • جفت
  • رنگ پریده تر
  • مقاله
  • متوقف کردن
  • pared
  • پاران
  • پارو
  • پارار
  • تجزیه
  • پارو
  • پارو
  • پارگ
  • صحبت
  • تجزیه
  • بخش
  • تقسیم
  • پدر
  • پاور
  • پیور
  • پرداخت
  • گلابی
  • مروارید
  • گلابی ها
  • گلابی
  • perae
  • پرای
  • پریا
  • گلبرگ
  • phare
  • منافذ
  • ستایش
  • تمرین
  • پراکنده کردن
  • شکار
  • پرتا
  • ربع
  • راک
  • مسابقه داد
  • تندرو
  • نژادها
  • rache
  • خشم
  • رافی
  • ragde
  • خشمگین
  • خشمگین
  • خشم
  • غوغا می کند
  • راهد
  • رایک
  • راه آهن
  • باران
  • بالا بردن
  • شکاف ها
  • رکاب زده
  • رای
  • شن کش
  • چنگک زدن
  • رالی
  • رامی
  • رامش
  • پاروها
  • رامت
  • رامی
  • رامسه
  • فاسد
  • اجرا کرد
  • رانی
  • مسیرها
  • محدوده
  • رتبه
  • رها کردن
  • تجاوز شده
  • تجاوز جنسی
  • متعرض
  • تجاوز
  • رافه
  • تجاوز جنسی
  • کمیاب
  • نادر
  • نادرتر
  • نادر
  • بزرگ شده
  • تراشیدن
  • تراشیدن
  • راس
  • دارای رتبه
  • راتل
  • راتر
  • عالی
  • نسبتا
  • درنده
  • راوی
  • کلاغ سیاه
  • ناخوشایند
  • ریوز
  • دیوانه
  • هجوم آور
  • رانده شده
  • راکس
  • پرتوی
  • رایل
  • rayne
  • ساییده
  • راضی
  • RAZER
  • تسطیح
  • رازت
  • رسیدن به
  • واکنش نشان دادن
  • خوانده شد
  • می خواند
  • اماده
  • reais
  • ریاک می کند
  • قلمرو
  • واقعی
  • واقعیات
  • تغییر نام دهید
  • ریم ها
  • چوبی
  • ریانس
  • درو می کند
  • عقب
  • دوباره مسلح کردن
  • عقب
  • استراحت کن
  • reata
  • ریت
  • برداشتن
  • رباب
  • میلگرد
  • یادآوری
  • خلاصه
  • سر راست
  • قبلا، پیش از این
  • قرمز شدن
  • ریف
  • رفن
  • شاهوار
  • اب
  • رگیا
  • رگما
  • رگنا
  • توانبخشی
  • میله ها
  • استراحت
  • رله
  • رمان
  • بازنگری
  • کلیه
  • رنای
  • لنگ
  • غذا
  • تکرار کردن
  • بازپرداخت
  • جایگزین
  • reran
  • resam
  • مجددا
  • دوباره رساندن
  • بیان
  • عقب انداختن
  • مجدداً
  • مالیات مجدد
  • رتیا
  • rewan
  • واکس زدن
  • رئاس
  • ریما
  • سوخاری
  • چرخیدن
  • روده
  • روگا
  • با شمشیر زدن
  • شمشیر
  • مقدس
  • امن تر
  • ساغر
  • ساکر
  • عاقل
  • سارد
  • ساری
  • سارگ
  • ساسر
  • ساتر
  • محافظ
  • اره
  • گوینده
  • ترساندن
  • خراش دادن
  • دریا زدن
  • سیرز
  • درو
  • سراك
  • اراده
  • سریال
  • خواهد بود
  • سرا
  • سیور
  • سهم
  • برش
  • کیک کردن
  • لکه دار کردن
  • مار
  • اوج گرفتن
  • اسپیر
  • یدکی
  • نیزه
  • خیره شدن
  • استار
  • strae
  • سوگند یاد کردن
  • سوگند
  • تابر
  • گیرنده
  • طلسم
  • تامر
  • مخروطی
  • تار شده
  • علفزار
  • هدف قرار دادن
  • تار
  • تارس
  • پای
  • چاق کننده
  • تاتر
  • میخانه
  • برج
  • مالیات
  • اشک
  • اشک آور
  • terai
  • تراس
  • ترگا
  • زمین
  • terza
  • تترا
  • thrae
  • تیارا
  • رد
  • تجارت
  • تله
  • trave
  • راه رفتن
  • درمان
  • ترافل
  • trema
  • اورائی
  • urare
  • اوراسه
  • اورات
  • اوره
  • اوره ها
  • اوره
  • عیاش
  • متفاوت
  • ویپ
  • varec
  • متغیر است
  • varve
  • مخمل
  • کلامی
  • خواهد دید
  • برعکس
  • وادر
  • نان فطیر
  • شرط بندی
  • بیدارتر
  • والر
  • وارسته
  • کالاها
  • انبار
  • جنگ
  • آب
  • تزلزل
  • اپیلاسیون
  • می پوشد
  • خسته
  • جایی که
  • پوشیدن
  • نوشتن
  • خراب کردن
  • خسته
  • یار
  • سالخورده
  • مشتاق بودن
  • سال
  • همسر yerba
  • زایر
  • گورخر
  • zeera
  • زردا

این همه برای کلمات 5 حرفی با RAE در لیست آنهاست، زیرا ما کل مجموعه کلماتی را که در انگلیسی وجود دارد ارائه کرده ایم. این باید به شما کمک کند تا پاسخ وردل امروز را حدس بزنید و بسیاری از معماهای دیگر را در آینده حل کنید.

لیست زیر را نیز بررسی کنید 5 حرف حرف با NEO در آنها

نتیجه

خوب، اگر به دنبال سرنخ‌هایی برای چالش امروز Wordle هستید، مجموعه‌ای از کلمات 5 حرفی با RAE را در آنها بررسی کنید. هر سوال دیگری در مورد بازی دارید در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

ارسال نظر